کیاناکیانا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

کیانا فرشته خونه ما

شهريوري كه گذشت

شهريور ماه امسال پر بود از جشن و عروسي و بزن و بكوب. كيانا خانوم هم با لباس دنباله دار و كفش پاشنه بلند شيشه اي كلي تو جشنها رقصيد و قر داد.... آستينها رو بالا زديم و عمو آرش رو هم به خونه بخت فرستاديم و يكي از اتفاقات شيرين شهريور امسال رقم خورد. 28 شهريور جشن بله برون برگزار شد. از همينجا يه تبريك صميمانه به آرش عزيز و خانوم گلش  با يه دنيا آرزوي خوب و عاشقونه... و اين هم يه شعر پر از احساس حرف دل دو كبوتر عاشق هوای تو داره دنیامو می‌گیره  من از این اتفاقِ تازه خوشحالم  نفس‌های منو عطر تو پر کرده‌  از این احساس، بی‌اندازه خوشحالم    کنارت را...
2 مهر 1393

اولين مدارك من

ديروز كارنامه كلاس زبانتون رو گرفتيد. ميشه گفت اولين مدرك.... خوشحالم كه در همه گزينه ها پيشرفتت عالي بود تيچرتون هم با دقت تمام امتياز داده بود و جز معدود بچه هايي بودي كه امتيازات رو تمام و كمال گرفتي.     به قول خودت گواهينامه كلاس قرآن هم گرفتي. تابستان امسال مهدكودك يه دوره حفظ قرآن و حديث براتون گذاشت كه دوره خيلي خوبي بود و مربي مجربي داشت و شما خصوصا در نكات اخلاقي چيزهاي خيلي خوبي يادگرفتي.   به اميد موفقيت هاي روز افزون براي دختر نازم ...
2 مهر 1393

در دل دارم اميد

آغاز سال نو، با شادی و سرور هم‌دوش و هم‌زبان، حرکت به سوی نور آغاز مدرسه، فصل شکفتن است در زنگ مدرسه، بیداری من است در دل دارم امید، بر لب دارم پیام هم‌شاگردی سلام، هم‌شاگردی سلام 31 شهريور جشن شروع سال تحصيلي بود و مهدكودك براي شما نوگلها با حضور عموصدرايي يه جشن ترتيب داد. خرگوش باهوش من.... ...
1 مهر 1393

مهرنيا

    چندوقتي ميشه كه يه فرشته زيباي دوست داشتني به اسم مهرنيا جون به جمعمون اضافه شده. مهرنيا جون دختر دايي مجتبي ست و خيلي برامون عزيزه وقتي ميخنده آدم دلش ميخواد درسته قورتش بده قربونش برم خيلي مهربون و خوش اخلاقه ايشالا زير سايه ايزدمنان و پدر و مادر عزيزشون هميشه سلامت و شاد باشه   مهرنيا جون بعد از حموم ...
20 شهريور 1393

ماه آسموني

اين روزها يه شعر قشنگ ياد گرفتي وقتي اولين بار توي ماشين برام خوندي دوست داشتم از شدت خوشحالي گازت بگيرم آخه خيلي با عشوه و ناز و ادا ميخوني تو كه ماه بلند آسموني   ؛ منم ابر ميشم روتو ميگيرم اگه ابر بشي رومو بگيري ؛ منم بارون ميشم چيك چيك ميبارم اگه بارون بشي چيك چيك بباري ؛ منم سبزه ميشم سر در ميارم اگه سبزه بشي سر در بياري  ؛ منم گل ميشم كنارت ميشينم اگه گل بشي كنارم بشيني ؛ منم پروانه ميشم دورت ميگردم از اينروزها بگم كه فاينال زبان رو دادي و تيچرت خيلي ازت راضي بود از 22  شهريور دوباره ترم جديد شروع ميشه. علاقه شديدي به نقاشي با آبرنگ و قلم مو پيدا كردي نقاشي ميكشي و به من ...
16 شهريور 1393

چراغ خونه، روزت مبارك

عزيزم ببخش كه اين پست رو كمي با تاخير گذاشتم . تمام احساساتم تو همين چند بيت شعر تقديم به سپيده قشنگ زندگيم : همیشه عکس قشنگت مثل آیینه روبرومه دخترم خوشبختی تو، تنها عشق و آرزومه عشق من به تو عزیزم،عشق آسمون به دریاست عکس این احساس آبی، توی چشمای تو پیداست تو رو از حالا میبینم توی پیرهن عروسی میدونم گریم میگیره وقتی که منو میبوسی وا میشه مثل گل سرخ، دل من از خنده تو الهی باشه روشن، افق آینده تو يه يادگاري از طرف مامان و بابا واسه دختر قشنگم دو جفت كفش يكي قرمز به خاطر دل دختري و يه آبي بخاطر دل بابا كاوه و مثل هميشه ست كردن لباس با كفش و تل و كيف و گردنبند و غيره وذلك با ...
8 شهريور 1393

سيندرلا

به خواسته خودت براي جشن عروسي كه در پيش داشتيم يه پيراهن بلند دنباله دار دوختم ....... پيراهني كه   زير نورهاي چند رنگ سالن برق بزنه..... و يه دسته گل مثل دسته گل عروسها ..... و آخرين خواسته ات هم يه كفش پاشنه  شيشه اي مثل سيندرلا بود....!!!!!! پيراهنت رو دوختم .... دسته گلت هم درست كردم ... موند كفش پاشنه شيشه اي!!!!!!!!! كه يكروز كل بازار رو زيرو رو كرديم عليرغم سختي و نامناسب بودن پاشنه براي سن شما مجبور به خريدش شديم( عكس كفش موردنظر رو فردا اضافه ميكنم) آخرهاي مجلس از پادرد ديگه نميتونستي راه بري من هم كه حدس ميزدم نميتوني تحمل كني يه كفش راحت برات آورده بودم و عوضش كردي. غروب جمعه 93/5/24  ساحل در...
25 مرداد 1393

family

درود بر دوستان و بدون هيچ مقدمه اي از كلاس ديروزت بگم كه كلي توي كلاس بهمون خوش گذشت درس اين روزهاي كلاس زبان آشنايي با اعضاي خانواده است و ديروز تيچرتون يه مقدار وسيله مثل كراوات و روسري و كيف و سبيل و از اين جور چيزها آورد تا با هم نمايش بازي كنيد اولين نفر هم كه انتخاب شد براي بازي كيانا خانوم بود در نقش mother خدا ميدونه چقدر از اين نقش خوشت اومده بود ... mother - father - baby اونقدر از اين نقش خوشت اومده بود كه حاضر نشدي هيچ نقش ديگه اي رو بازي كني خلاصه جلسه ديروز كلاس خيلي جذاب بود و همه بچه ها بعلاوه مادرها كلي happy بوديم ********************************************************* تعطيلات عيد فطر هم ...
21 مرداد 1393

no speak farsi

بعد از يه غيبت نسبتا طولاني دوباره برگشتيم ولي مثل اينكه همه دوستان اينروزها سخت مشغولن و حضورشون كمرنگه؟ اول از همه اينكه نماز و روزه ها تون قبول باشه دوستان... امسال ماه رمضان رسيد و خداوند رو شاكريم كه باز هم اين سعادت رو نصيبمون كرد تا از اين ماه پربركت فيض ببريم. البته روزه داري تو اين گرما و طولاني روزها خيلي سخته و بماند اينكه ديگه دم دماي افطار ناي حرف زدن هم برام نميمونه و كيانا جون دوست داره مثل هميشه هم كلام و هم بازيش باشم وقتي هم جواب رد ميشنوه ميگه مامان من اصلا دوست ندارم روزه بگيري وقتي روزه داري اصلا مهربون نيستي از اين روزها و كلاسها بگم كه دخترم ديروز هفتمين جلسه كلاس زبانش رو گذروند و شايان ذكر است كه اين كل...
18 تير 1393