کیاناکیانا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

کیانا فرشته خونه ما

میهمانی خدا

جویند همه هلال و من ابرویت گیرند همه روزه و من گیسویت   از جمله ای دوازده ماه تمام یک ماه مبارک است ، آن هم رویت فرا رسیدن ماه مبارک رمضان پیشاپیش برشما مبارک باد ...
12 مرداد 1390

ربنا

رمضان بدون شهد شیرین ربنای استاد شجریان لطفی نداره امیدوار بودم امسال ماه رمضان دوباره سر سفره افطار شیرینی رطب ربنای استاد شجریان را بچشیم اما مثل اینکه نشد بنابراین دست به کار شدم حالا این شبها قبل اذان سری به وبلاگ کیانا میزنیم و به نوای ملکوتی ربنا گوش میدیم اینطوری حال و هوای ماه رمضان رو بهتر حس میکنیم. تقدیم به تمام روزه داران. روزه هاتون قبول. ماهم دعا کنید. سوره آل عمران – آیه شماره۸   رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ  ترجمه فارسی :  پروردگارا ! دل هایمان را پس از آنکه هدایتمان فرمودى منحرف مکن ، و از سوى خود رحم...
12 مرداد 1390

آقدا قدا!!!!

امروز میخوام از شیرین کاری های گوگولی مامان براتون بگم.   تازگی ها وقتی مهمون میاد خونمون کیانا جون سریع عکسهاشو که روی دیواره، دونه به دونه نشون همه میده و با زبون خودش شروع میکنه به تعریف کردن مثلاً میگه: نی نیه، آخه، آقدا قدا. هر صبح هم که از خواب بیدار میشه یک دور عکساشو میبینه و آقدا قداشون میکنه. این دخملی ما علاوه براینکه عاشق آب بازیه، آب خوردن هم خیلی دوست داره. همیشه لیوانش دستشه و جلوی در یخچال وایستاده و پشت سرهم بدون لحظه ای توقف میگه: آب بریز، آب بریز،آب بریز ... اونقدر میگه تا واسش آب بریزم. گاهی اوقات شاید بالای 20 مرتبه این جمله رو تکرار میکنه. کلاً در تکرار پشت سرهم کلمات ید طو...
10 مرداد 1390

همه چی آرومه من چقدر خوشبختم!!

راست که میگن دخترها مادر به دنیا میان. یعنی از همون کوچیکی سعی میکنن مادر بودن رو تجربه کنند با عروسکهاشون ویا با دوستهاشون خاله بازی میکنن. >www.kalfaz.blogfa.com دقیقاً همون کارهایی رو میکنن که ما مادرها انجام میدیم،همون حرفهایی رو میزنند که ما روزمره اونهارو به کار میبریم. خلاصه یک طوطی کوچولوی باهوش از صبح تا شب داره همه کارهای ما رو ضبط میکنه و چند روز بعد و یا همون لحظه واسمون  پخش میکنه طوریکه که گاهی اوقات از تعجب میگیم: واا اینارو از کجا یاد گرفته؟ همون موقع هم یادمون میاد که دقیقاً این همون کاریه که  مثلاً دیروز انجامش دادیم و یا حرفیه که همین چند دقیقه پیش زدیم. >www.kalfaz.blogfa.com دختر گوگولی، نازنازی م...
10 مرداد 1390

مازرون زیبا

 باز هم میخوام جای همه دوستان رو خالی کنم. جمعه ای که گذشت به یکی از روستاهای اطراف بهشهر به نام " پاسند" رفتیم البته ما زیاد به اونجا میریم. چون خونه بابابزرگ های بابا کاوه اونجاست.  یک روستای خوش آب و هوا و زیبا تو دل کوههای سرسبز بهشهر و از اون قشنگ تر دل مهربون و باصفای اهالی روستا. بابابزرگ باباجون اسمش بابا حسن که ما آبا حسن صداش میزنیم. آبا حسن هر هفته چشم انتظار دیدن کیاناست و خیلی زود زود دلش واسه کیاناز( به قول بابابزرگ کیاناز یه وقتهایی هم خوشگله صداش میزنه) تنگ میشه. هر وقت میرسیم اونجا آبا حسن با لبهای خندون، چشمهایی پر از شوق و تکیه بر عصا روی ایوون خونه به استقبالمون میاد. خونه آبا حسن یک خونه چوب...
2 مرداد 1390