یک جمعه حسابی!!
روز جمعه حسابی به کیانا خوش گذشت صبح زود ساعت 6:30 به اتفاق خاله اینا برای پیاده روی به پارک جنگلی رفتیم . کیانا جون هم سوار برکالسکه پابه پای ما دور پارک قدم زد.هوا هم خیلی عالی بود. بعد از پیاده روی هم یک صبحانه مشتی خوردیم. کیانا حسابی بازی کرد، با اینکه صبح خیلی زود بیدار شده بود و حسابی شیطنت کرده بود ولی باز هم با دیدن وسایل بازی انرژیش دو برابر می شد و پابه پای بچه ها بازی میکرد. نهار هم به اتفاق عزیزجون و بقیه خاله ها به جنگل تاکام که اطراف شهر ساری بود رفتیم. کنار یک رودخانه باصفا سفره انداختیم و نهار خوردیم کیانا هم حسابی نهار خورد. بعد از نهار هم همگی رفتند آب تنی بعدش هم نشستیم یک دل سیر هندونه خوردیم کیانا هم عین مامانش عاشق هندونه ست نگاش کن قربوووونش برم لباسهاشم دارن هندونه میخورن
نزدیک های غروب هم حرکت کردیم به سمت خونه از اونجایی که کیانا از صبح که بیدار شده بود چشمهاشو روی هم نذاشته بود و خیلی خیلی خسته بود، توی ماشین خوابش برد و تا فردا صبح تکون نخورد. اینجا هم چندتا از عکس های کیاناجون جونی رو گذاشتم...