گلبرگ
بيشتر از 2 ماه هست كه گلبرگ خانوم به جمع خانواده ما اضافه شده و ما سعادت نداشتيم از نزديك اين خانوم خانم ها رو ببينيم. تو تعطيلاتي كه پشت سر گذاشتيم گلبرگ اومد شمال و ما هم رفتيم ديدنشون.
كيانا كه از ديدنش كلي ذوق كرد و همش دستهاشو ميبوسيد.
باباكاوه همش گلبرگ رو بو ميكرد آخه عاشق بوي تن نوزادهاست. موقع نهار خوردن هم به اصرار كه من زود نهارمو خوردم و نگهش ميدارم. بعدش هم به ياد قديمها و به روشي كه كيانا رو ميخوابوند گلبرگ خانوم رو هم خوابوند.
فكر كنم بابا كاوه خيلي دلش واسه داشتن يك نوزاد تنگ شده!!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی