3 سال چه زود گذشت!!!!
امروز از کنار بیمارستانی که کیانا اونجا بدنیا اومده بود گذشتیم و خاطرات رو مرور کردیم چقدر کیانا لذت برد و ذوق کرد.
یاد روزهای قبل از زایمان، پیاده روی با باباکاوه تو پارک و کوچه های اطراف خونمون. چه دوره خوبی بود هر شب بعد پیاده روی باباکاوه یک فیلم از اون ایرانی ایرانیش از سوپری سر کوچمون میگرفت.با بازیگرهای معروفش مثل احمد پورمخبر و جواد رضویان و ... با هم میشستیم و نگاه میکردیم. درواقع یک کلوپ خونگی راه انداخته بودیم و هرکسی میومد خونمون چندتایی رو با خودش میبرد.
گاهی اوقات واقعا حوصله مون سر می رفت. مدتیه که دیگه از فیلم گرفتن و فیلم دیدن خبری نیست.
من همیشه عاشق روزهای آخر سال بودم. شور و شوق عید و خرید و هوای عالی و حالا 3 ساله که یک حال و هوای دیگه داره تولد دخترمون کیانا 23 اسفند و باید بگم خودم هم متولد 28 اسفند هستم. حالا دیگه عاشـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــق اسفندم مخصوصا نیمه دومش.خوب دیگه مگه چیه!!!!!! اکشالی داره!!!!نون بخرم!!!!نفت بیگیرم!!!!! این شبها هم که کلاه قرمزی میده من و کیانا عاشقشیم
یاد روزهایی که کلاه قرمزی دراومده بود بخیر یادمه اون سال ما رفته بودیم مشهد و تو بازار پر بود از اجناسی که عکس کلاه قرمزی داشت از کیف و تی شرت گرفته تا عروسک های کوچیکی که با فنر سر خودکارها و مدادهامون میذاشتیم. من هم یه چندتایی گرفته بودم. یادش بخیر فرفره چوبی های رنگ و وارنگی که هر وقت مشهد میرفتیم سرگرمی مون بود.
سخن رو کوتاه کنیم بالاخره اینکه زمونه ما با زمونه بچه هامون خیلی فرق کرده ولی هنوز دعای مادرها و پدرها برای بچه هاشون عوض نشده. از قول مامانم که همیشه دعای بعد نمازشو برای بچه ها و نوه ها میخونه عاقبت بخیری، تن سالم، دل خوش، بخت سپید، عمر باعزته.
تو چند کلمه کوتاه ولی کامل و جامع برای خوشبختی و سعادت فرزندامون.
دعاهای خوبتون رو از ما دریغ نکنید سلامــــــــــــــــــــــت باشید.