تولد بزررررررررررررررررگ
تولد كيانا جون با چند روز تاخير از تاريخ اصلي روز جمعه دومين روز از بهار سال 1392 برگزار شد.
اين تاخير هم چند دليل داشت اول از همه اينكه دم عيدي همه سرشون حسابي شلوغ بود ، از همه بيشتر خودم.
و ديگه اينكه به مهمونهاي راه دورمون دسترسي نداشتيم آخه بابايي و ماماني و عمو جونها بايد از تهران ميومدند و اقوام باباكاوه اكثرا ساكن بهشهر هستند. براي همين مهموني رو انداختيم تو تعطيلات تا همه بتونند تو جشنمون شركت داشته باشند.
ولي دقيقا يكروز قبل از مهموني يكي از بستگانمون كه تو بستر بيماري بود فوت كرد و تعدادي از مهمونهامون بخاطر شركت تو مراسم تدفين و ختم نتونستند بيان از جمله مامان و باباي خودم و خواهرم وبرادرم با خانواده هاشون.
در ادامه مطلب با يك پست طولاني با يك عالمه عكس همراهمون باشيد...
مهموني به صرف شام بود و تقريبا 80نفر مهمون آقا و خانوم داشتيم.بخاطر همين از تنقلات كم كرديم تا مهمونها براي كيك و شام خوشمزه جا داشته باشند و حسابي لذت ببرند.
كيانا قبل از لباس پوشيدن
كيانا بعد از لباس پوشيدن
اصلا تو عكس گرفتن با من همكاري نكرد اصلا اصلا
مهموني ساعت 5 شروع شد و مهمونها هم كم كم تشريف آوردند.
چندتا از عكسها رو كه كيانا با دوستاش گرفته گذاشتم توروخدا نيگاه كنيد تو هيچكدوم حواسش به عكس نيست
مهيا جون و كيانا كه داره با تلش ور ميره و حنانه جون
كياناي لم داده، اميرمحمد و ريحانه جون
كيانا باچشمان بسته، محمدامين، عرفان و پويا جون
دوباره همون اكيپ و كيانايي كه صورتش توي كلاهه
دوباره همون تيم با كيانايي كه پاش تو كلاهه
از اين عكس ها فراوووووون داره محض نمونه گذاشتم
با ميوه و شكلات و چاي و پاپ كرن از مهمونها پذيرايي كرديم.
با رقص و پايكوبي و آهنگ هاي درخواستي از كيانا جون ( يك دختر دارم شاه نداره ، و تولدت مبارك شماعي زاده قربونش برم آهنگ يك دختر دارم شاه نداره و حفظ حفظه و همينطور HAPPY BIRTHDAY TO YOU رو هم ميخونه) جشن ادامه پيدا كرد.
با توجه به اينكه كيانا صبح زود بيدار شده بود و هر چه كرديم بعدظهر نخوابيد خيلي زود خسته شد و همش خميازه ميكشيد واسه همين تصميم گرفتيم مراسم كيك رو شروع كنيم.
درباره كيك هم بايد بگم كه واسه سفارش كيك هرجا رفتيم واسه 2 فروردين قبول نميكردند خيلي گشتيم آخرش مجبور شديم به يك قنادي كه خيلي هم معروف نبود سفارش بديم خيلي هم تاكيد كرديم كفشدوزكش يه موقع شبيه لاك پشتي، مورچه اي چيز ديگه اي درنياد با اينكه كيكش خيلي بزرگ بود و حدود 12كيلو وزن داشت ولي خيلي خوب دراومد و طعمش هم عالي بود. جاي همگي خالي
به مراسم فوت كردن شمع ها رسيديم يك شمع 3 بود و يك مدل ديگه هم گل بود كه بعد از روشن شدن باز ميشدو ميچرخيد براي بچه ها سورپرايز خوبي بود . البته شمع ها به كمك بچه ها خاموش شد.
اينجا اميرمحمد با اقتدار تمام داره مانع فوت كردن شمع توسط وروجك ها ميشه
وروجك ها در حال فوت كردن
و رقص چاقو توسط گل سرسبد مجلس كياناخانوم رسيديم،
سپس بريدن كيك باز هم تولد خود كيانا خانوم.
بعد از بریدن کیک طی یک حرکت سریع, اقدام به کندن شاخک های کفشدوزک کرد
و سپس خوردن شاخک های شکلاتی.فکر کنم با دیدن کیک اولین چیزی که تو ذهنش اومده بود خوردن شاخک ها بود و انتظار این لحظه رو می کشید.
تو اين مدت اونقدر مراسم تولد رو براي خودش مرور كرده بود و تمرين داشت كه بدون اينكه ازش بخوايم كاري انجام بده خودش ميدونست چيكار كنه.
اینجا هم مشغول تقسیم کیک هستیم و کیانا هم داره از کیک خوشمزه ش نوش جان میکنه.
واقعا خسته شده بود اینجا کاملا مشهود از فرط خستگی چشمهاش داره باباقوری میشه!!!!
بعد از كيك هم كه ميدونيد وقت چيه؟
رونمايي از هداياي مهمونهاي عزيزمون کیانا بی صبرانه و مظلومانه نشسته تا نوبت باز کردن کادوها بشه!!!!
کادو خان عمو آرش جون که این روزها حسابی کیانا باهاش سرگرمه و هر مهمونی میاد خونمون براشون خوانندگی میکنه.
کادو عمو آرمان عزیز که همین امروز عازم سربازی شدند جاشون خالی نباشه و ایشالا به سلامتی این مرحله از زندگیشون رو بگذرونند.
هدیه بابایی و مامانی مهربون یک عدد سکه ربع بهار آزادی و گردنبند نقره با سنگ متولدین اسفند. کیانا تا این کادو رو باز کزد سریع گردنبند خودشو درآورد و اونو گذاشت.
هدیه باباکاوه و مامان مونا یک عدد سکه ربع بهار آزادی.
هدیه دخترخاله بابا کاوه نصیبه جون به قول کیانا عمه ییییی کیانا اسم این عروسکها رو گذاشته میکی عروس و میکی دوماد!!
هدیه شمیم جون دخترعمه باباکاوه
هدیه مهسا جون زندایی باباکاوه
هدیه رضا جون پسرعمو باباکاوه
و بقیه مهمونها هدایاشون نقدی بود و دست همگی درد نکنه كه با محبت هاشون ميزبان كوچك اين جشن بزرگ رو شاد كردند البته حضور گرمشون در كنار ما برامون دنيا دنيا ارزش داشت.
بعد هم بي صبرانه پيش به سوي شام...
پيش غذا سالاد سبزيجات، غذاي اصلي شويدپلو با گوشت و زرشك پلو با مرغ و براي قسمت خوشمزه هم ژله دو رنگ تدارك ديده بوديم كه براي درست كردن ژله براي 80 نفر تقريبا يكروز تمام وقتم رو گرفت.
حيف كه از سفره شام هيچ فيلم و عكسي در دست نداشتيم چون فقط به پذيرايي از مهمونها و خوب پيش رفتن اون فكر ميكردم اونقدر كه اصلا اون شب لب به كيكي و غذا نزدم.
ولي خدا رو شكر كلا مهموني خيلي خيلي خوب برگزار شد و به همه مهمونها از كوچيك تا بزرگ خوش گذشت.
در آخر هم كيانا جون براي تشكر از دوستهاي خوبش كه تو جشنش حضور داشتند تا اونو شاد و شادتر كنند هديه داد.
نفري يك كلاه بوقي، شكلات خوشمزه خرگوشي،تعدادي بادكنك و عيدي ناقابل.
دوستان نه خسته!!!!
پي نوشت:
از اونجايي كه تو مراسم، كيانا سربه هوا بود و البته خودم انتظارش رو داشتم ، اصلا سخت نگرفتم. عكس گرفتن رو سپردم به خواهرزاده عزيزم و زحمت فيلم گرفتن هم يكي از دوستهاي خوبم كشيد.
با ابن حال عكس زيادي نتونستيم بگيريم چون اصلا كيانا يك جا بند نمي شد.
يك راه حل خوب پيدا كردم تا بتونم از لحظات به يادموندني عكس داشته باشم خيلي راحت فيلم رو با نرم افزار KMplayer اجرا كردم و سپس با ctrl+E هر لحظه اي كه خواستم رو شكار كردم.
اگه شما هم با همچين مشكلي مواجه شديد بهترين راه حل همينه.بيشتر عكس هايي رو كه تو اين پست گذاشتم از روي فيلمه.