مهمان ناخوانده
روز جمعه بابا كاوه مشغول پاره اي از تعميرات خانگي بود كه با صداي بلند من و كيانا رو صدا زد...
با ما باشيد
من و كيانا كه توي حياط مشغول رسيدگي به باغچه بوديم سريع خودمونو رسونديم تو دستهاي باباكاوه يك لونه پرنده با يك تخم كوچيك بود!!!!!
دقيقا بالاي پكيج يك ياكريم واسه خودش لونه ساخته بود
اي جاااان چند وقتي بود كه متوجه رفت و آمد مشكوك يك ياكريم شده بودم ؛ من و كيانا واسش رو ديوار تراس غذا ميذاشتيم.
بعد از تعميرات بابا طي مراسمي دوباره اون و سرجاش گذاشتيم.
وقتي كوچيك بوديم مامانم ميگفت وقتي ياكريم بياد تو خونه يا صداي آواز خوندنش بياد خير و بركت مياره. من هم قلبا به ياكريم خيلي اعتقاد دارم ايشالا همينجا موندگار باشن من و كيانا هم حسابي بهشون ميرسيم.
كيانا داره از خوشحالي بال در مياره!!!!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی