شیرین تر از عسل
نیمه های شب از خواب بیدار شدی،از تکونهایی که میخوردی بیدار شدم. دیدم نشستی، گفتم مامانی چی شده؟ چی میخوای؟
گفتی: گرسنمه!!
گفتم: چی واست بیارم؟ چی میخوری؟
گفتی : تو رو!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
یعنی اولش مات و مبهوت شدم آخه اونقدر جدی گفتی که نمیدونستم چه عکس العملی نشون بدم. بعد ریز ریز خندیدی و دوتایی زدیم زیر خنده. آخه شیطون نصفه شبی شوخیت گرفته،نیم وجبی از خواب بیدار شدی که اینو بهم بگی.
خیلی شیرین شدی از عسل هم شیرین تر.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی