عدویی که سبب خیر شد!!!!
کیانا از دوره نوزادی تا همین چندروز پیش یک عادت خیلی بد داشت. مکیدن دو انگشت. اوایل همه میگفتند که اشکالی نداره و این کار براش موجبات آرامشه!!!!!!!!
بعد از دوره نوزادی این عادت همچنان ادامه داشت خیلی از راهکارها رو پیش گرفتم تا این عادت بد رو کنار بذاره. خوردن اجباری پستونک، پرت کردن حواسش با اسباب بازی های مختلف،بازیهایی که بیشتر دست توش دخالت داشت مثل خمیربازی،دادن خوراکی های مختلف برای سرگرم کردنش مثل هویج که خوردنش حداقل نیم ساعتی طول میکشید یا خشکبار،درآخر هم لاک تلخ....
چند نمونه از شاهکارهای مامان ....
غیر از همه این راهکارها همیشه باهم درباره خوردن دست و عوارض و عواقبش صحبت میکردیم.
ولی دوباره موقع تلویزیون نگاه کردن و یا قبل خواب بدون انگشت نمیشد که نمیشد!!!!!
بدتر از اون از وقتی رفته بود مهد دوستاش رو هم از راه به در کرده بود. بـــــــــله ثنا و دیانا هم پایه دست خوردن خانوم شده بودن.هرچقدر هم مربیشون باهاشون صحبت میکرد افاقه ای نکرد. تا اینکه........
کیانا همچنان انگشت به دهان.....
روز اردوی دریا کیانا با همون دستی که به شن ها زده بود گذاشته بود توی دهنش. من هم فورا دستاش و دهنشو میشستم. ولی خوب میکروبها کار خودشونو کردن.
شب موقع شام خوردن کیانا گفت که زبونشو گاز گرفته و نمیتونه شام بخوره. یه نگاهی به زبونش انداختم و متوجه شدم که دهنش آفت زده.
فرداش چون جمعه بود از داروخانه یک دارو گیاهی گرفتیم .صبح روز بعد بردمش دکتر. آقای دکتر هم گفت که میکروبی شده و دارو دادن. ظهر که اومدیم خونه متوجه شدیم که آفت از دهان به دوانگشتش سرایت کرده .
بهترین موقع برای ترک کردن این عادت بود. دوتا انگشتاشو با باند بستم . وقتی خودش تاول های روی دستشو میدید نمیتونست انگشتاشو بزاره توی دهنش.
چند روزی خیلی بهش سخت گذشت همینطور به من . آخه خیلی بهانه گیر و شدیدا بداخلاق شده بود.
خلاصه خیلی باهاش مدارا کردم. خدا رو شکر الآن 1 هفته ای هست که دیگه کلا انگشت خوردن رو ترک کرده. برای من و باباکاوه خیلی جای تعجب داشت که به این سرعت حتی دیگه تو خواب هم حواسش هست و نمیخوره.
به هر کسی این خبرو میدم اولش که باورشون نمیشه بعد هم خدا رو شکر میکنن.
همیشه یکی از مشغولیات ذهنیم چگونه ترک دادن این عادت کیانا بود.
خدا رو شکر میکنم بابت این مسئله کلی سبک شدم آخه همیشه باید مواظب بودم که کیانا الآن دستش کثیفه میزاره توی دهنش و مریض میشه. مخصوصا اینکه مهد میرفت و من هر لحظه نبودم که دستهاشو بشورم. و از این میترسیدم بخاطر زیاد مکیدن انگشتهاش هم ظاهر انگشتهاش بد بشه و هم فرم دهان و فکش عوض بشه. آخه همچین موردی رو داشتیم توی فامیل.
کیانا به خاطر دست خوردن از چند چیز محروم بود:
1. هیچ وقت حتی تو هوای سرد هم حاضر نمیشد دستکش بذاره چون مانع دست خوردنش میشد،
2. هیچ وقت نمیتونستم کامل تمام ناخنهاشو لاک بزنم چون دوتا انگشتشو میذاشت توی دهنش.
3. هیچ وقت موهاشو بلند نمیکردم مخصوصا جلوی سر چون با تابوندن موهاش دور انگشتش و بردن اون جلوی بینیش، دست خوردن بیشتر بهش می چسبید.
قول یک جایزه خوب رو به انتخاب خود کیانا جون بهش دادیم حالا به زودی برای خرید این جایزه میریم ببینیم دختر خوب و نازمون چی انتخاب میکنه!!!
و دیشب برای خرید هدیه ش رفتیم اسباب بازی فروشی و کیانا جون تفنگ حباب ساز که چند وقتی بود قولشو بهش داده بودیم و یک عروسک باب اسفنجی براش گرفتیم.