آب آب آب بازی
چند روز پیش به اتفاق تعدادی از فامیل که اگه بخوام اسماشونو ببرم خیلی میشه؛ برای گردش و آبتنی به یکی از رودخونه های اطراف ساری رفتیم.
جاتون خیلی خیلی خالی. حسابی خوش گذشت. هوا خیلی گرم بود ولی عوضش آب رودخونه حسابی خنک بود.
دخملی ما هم که طبق معمول وقتی آب رودخونه رو دید از خود بیخود شد و همش چشماش به آب بود ،با دستاش هم اشاره میکرد که بره توی آب. فکر کنم رودخونه رو بیشتر از دریا دوست داره!!
بعد از نهار همگی رفتیم توی آب کیانا هم اصلا دلش نمیخواست از آب بیاد بیرون ، تازه وقتی با باباکاوه توی آب بودن با دست به من اشاره می کرد و می گفت بیا. نتونستم زیاد ازش عکس بگیرم چون همه به طرف هم آب می پاشیدن و میترسیدم گوشیم خیس شه. همین دو تا عکسو گرفتم. اینجا هم کیانا داره آفتاب میگیره. امیرمحمد هم مثل بچه مودب ها دست به سینه نشسته کنار کیانا تا خاله ازش عکس بگیره