محرم 92
ديروز (منظورم دو روز قبل از تاسوعاست) تو مهد مراسم عزاداري امام حسين داشتيد و ازمون خواستند به احترام امام حسين سياه بپوشيد و از ادوات عزاداري زنجير، طبل، سنج هرچي داشتيد بياريد.
من هم برات زنجير و سنج خريدم و چون لباس مشكي نداشتي زودي با همون تكه پارچه هايي كه داشتم برات پيراهن درست كردم تا روز مراسم بپوشي.
صبح هم آماده ت كردم و سربند امام حسين برات بستم. واي كه چه معصوم و مظلوم شده بودي..
همش ميگفتي مامان پس كي ميريم جشن عزاداري!!! ميگم مامان جشن نيست مجلس عزاداريه
ميگي مامان بخشيد اشتباه شد
تو همون كوچه مهد مراسم دسته روي رو اجرا كرديد و تا چند روز از چندوچون مراسم برام تعريف ميكردي
عاشوراي امسال رو خيلي بهتر از پارسال درك كردي بيشتر به اين خاطر بود كه تو مهد خيلي از امام حسين، حضرت علي اصغر، حضرت رقيه و حضرت زينب براتون گفتن. خوشحالم كه تو اين سن به اين خوبي اين مسائل رو درك ميكني.
حضرت علي اصغر رو هم خيلي دوست داري و وقت اذان هميشه براي حضرت علي اصغر دعا ميكني كه گلوش خوب شه