کیاناکیانا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره

کیانا فرشته خونه ما

يك روز ساحلي

1393/2/22 10:10
نویسنده : مامی کیانا
903 بازدید
اشتراک گذاری

 

روز جمعه كه مصادف بود با تولد باباكاوه به اتفاق خاله ها و دايي جون و بابابزرگ و عزيزجون دل رو زديم به دريا و يه روز عالي رو گذرونديم. از صبح زود وسايلتو جمع كردي كه شامل: سطل و بيلچه مخصوص شن بازي، دمپايي لاي انگشتي مخصوص ساحل، تيوپ، كايت و لباس و خلاصه كلي هيئت همراه داشتي....

يك روز ساحلي رو در ادامه مطلب با ما باشيد

 

از شب قبل پلاژ نيروگاه برق رو گرفته بوديم و خلاصه تا رسيديم اولش كلي تو پارك بازي كرديد جاتون خالي پاركش خيلي خلوت بود و ما هم بي نصيب نموديم از تاب و سرسره گرفته تا چرخ و فلك....

نمايي از نيروگاه برق نكا

بعدش هم رفتيم براي قايق پدالي و تلكابين

نهار هم كه كباب مخصوص بود و جاتون خالي نوش جان نموديم

تو اين مدت اصلا كيانا خبري از من نميگرفت و كلا ديده نميشد خلاصه اونقدر زير آفتاب بازي كرديد كه حسابي آفتاب سوخته شدين

بعد از صرف ميوه و چاي دسته جمعي رفتيم كنار ساحل و شن بازي.

با هم كايت هوا داديم

يه عكس هنري از همسري كنار ساحلزیبا

آقايون و واليبال ساحلي

همسري و دختري در جايگاه داوري

بخاطر آلودگي آب دريا نتونستيم تني به آب بزنيم ولي كلي  از مناظر لذت برديم

كنار ساحل پر بود از مرغهاي دريايي؛ پروازشون روي آب و صداشون توام با امواج خيلي گوشنواز بود.....

يه لحظه بند نشديد تا يه عكس خوب ازتون بندازم

و يه خنده مصنوعي براي فراري از دوربينخندونک

دلم ميخواست اينجا كنار گلهاي زرد بشيني ازت عكس بندازم ولي خوب نيومدي ريحانه جون داوطلب شد...

بعد از همه اين شيطنتها  نزديكهاي غروب بساط آش رشته رو به پا كرديم؛ آش رشته اي شد كه نگو ...بايد انگشتهات هم باهاش ميخورديخوشمزه خلاصه تولد باباكاوه رو هم با آش رشته و دست و جيغ و هورا جشن گرفتيم و خيلي خوش گذشت خصوصا به شما وروجكها محبت

پي نوشت:

امروز عازم تهران هستيم و كيانا خيلي خوشحال از اينكه ميخواد بره پيش عموهاي عزيزش الآن مهدكودكه و ميدونم داره كلي دل دوستهاشو آب ميكنه كه ميخواد بره سفرراضیزیبا

پسندها (2)

نظرات (9)

محبوبه مامان الینا
22 اردیبهشت 93 10:03
سلام به دوست عزیزم به به چه رمانتیک تولد همسری و لب دریا و کباب و صدای مرغان دریایی و امواج و..... چه عکسهای قشنگی هم گرفتین ای جان خنده زورکی خیلی هم خوشگله وای آش رشته کنار دریا عکس منتخب من عکسی بود که دوستم هم توش بود سفر خوش بگذره عزیزم
مامی کیانا
پاسخ
سلام عزيزم آره بابا سنگ تموم گذاشتيم ديگه گفتيم جشن روز تولد و روز پدر رو با هم بگيريم و به همسري خوش بگذره جاي شما حسابي خالي هنوز انرژي مثبتي كه از اون روز گرفتم رو تو خودم حس ميكنم واي محبوبه جون نميدوني آش رشته چقدر لب دريا ميچسبه قربون انتخابت برم من مرسي عزيزم
محبوبه مامان الینا
22 اردیبهشت 93 11:16
کادو چی خریده بودی؟
مامی کیانا
پاسخ
يه ادكلن بسيار خوشبو گرفتم قراره روز پدر هم يه دست لباس ورزشي شيك براش بگيرم تا تشويق بشه به ورزش و پياده روي و بره به جنگ اضافه وزن
مامانی شایلین جون
22 اردیبهشت 93 11:45
سلام عزیزم مونا جون تولدت همسر عزیزت هم مبارک گلم. به به چه جای با صفا و چه عکسایی. مونا جون منم دائم با شایلین این مشکلو دارم هر وقت ببینه دارم ازش عکس میندازم پا به فرار میذاره. حالا کیانا که عکسای نازی داره. قربونش برم ببوس از طرف من. دارین میاین تهران به سلامتی. قابل بدونین ما هم در خدمت باشیم خوشحال میشیما.
مامی کیانا
پاسخ
حالا صبر كن ببين چندسال ديگه خودشون ژست ميگيرن و ازمون ميخوان عكس بندازيم براشون ممنون عزيزم قربونت برم همينكه مارو قابل دونستيد يه دنيا ارزش داره ما كه هروقت ميايم تهران اونقدر برنامه هامون فشرده است كه سخت ميتونم خونه دوستان برم ايشالا يه موقع تهران اومدم همو ببينيم حالا سفرنامه تهران رو ميزارم به زودي
هستی
22 اردیبهشت 93 15:46
عزیزم این روز بزرگ و مبارک را خدمت شما و خانواده محترم تبریک میگم به همین مناسبت یه پست اپ کردم منتظر نظر شما دوست عزیزمیباشم مرسی ازحضور گرم و محبت امیزتان
مامی کیانا
پاسخ
حتما عزيزم ممنون
saba
23 اردیبهشت 93 15:12
azizam che jaye khoobi che golaye nazaniini tavalode hamasar mobarak bashe va albate ghashangtarin ax hamoone ke toam hasti kheyli delam barat tang shode azizam che khandeye naziii dare in kiana khanoom
مامی کیانا
پاسخ
سلام عزيز دلم ديگه نگران ميشدم اگه كامنتتو نميديدم ممنون عزيزم قربونت برم مرسي از انتخاب عكست من هم خيلي دلم برات تنگ شده اتفاقا كاوه يه دفعه اي تصميم گرفت از جاده چالوس بريم تهران گفتم يه موقع اونطرفي بيام كه برنامه ريخته باشيم همو ببينيم ميبوسمت
مامان فتانه
24 اردیبهشت 93 23:07
عزیزم همیشه به گشت و تفریح....سفر بخیر
مامی کیانا
پاسخ
سلام ممنون عزيزم برگشتيم خوش گذشت
مامان کیانا و صدرا
27 اردیبهشت 93 17:23
سلام....به به چه عکسهای قشنگیممنون که منو بردین تو حال و هوای دریا
مامی کیانا
پاسخ
سلام عزيزم خواهش ميكنم خوشحالم حالتون عوض شد
مامان ملیکا جون
30 اردیبهشت 93 9:56
تولد بابایی مبارک باشه کیانا جون چه تولد ساحلی بامزه ای
مامی کیانا
پاسخ
سلامت باشي عزيزم جاي شما خالي
مامانی
30 اردیبهشت 93 10:48
میگم بیخود نیس شمالی ها همیشه شادن و هیچ وقت افسرده نمیشن نه ؟ با این آب و هوا و دریا و ساحل و به به دیگه افسردگی جایی نداره چه قدر دلم هوا ی دریا و ساحل کرده بوی بهار نارنج وای دلم خیلی تنگه برای شمال همیشه خوش باشید عزیزم خدا رو شکر تو انگشتات رو نخوردی با آش رشته ی خومشزه که بتونی بیای و برامو ن بنویسی
مامی کیانا
پاسخ
سلام زهره جونم والا نميدونم ؟ شايد هم به نظرم كلا شماليها خيلي زندگي رو سخت نميگيرن من كه خودم اصلا طاقت موندن تو يه شهر خشك و كويري رو ندارم حالا باز كوهستاني خوبه قربون دلت برم كه هوايي شده خوب يه سر تشريف بياريد ما رو خوشحال كنيد امسال كلا درختهاي نارنج شمال به خاطر سردي هوا زياد شكوفه ندادن ولي پارسال محشر بود آره شانس آوردم انگشتامو نخوردم قربون محبتت ممنون عزيز م