تغيير چهره
دم ِ عيده و تغييرات در راهه.
همراه با خونه تكوني و تغييرات اتاق كيانا جونم با اصرار خيلي زياد شخص ِ كيانا خانوم ديروز رفتيم آرايشگاه براي كوتاهي مو.
دخترم هم حرف فاطمه جون رو گوش داد و بيش از يك ساعت روي صندلي بدون اينكه چشم و دهانش رو باز كنه و هيچ حركتي داشته باشه نشست.
كيانا خانوم قبل از كوتاهي
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
كيانا جونم بعد از كوتاهي مو
پ.ن: مخصوص عمو جونهاي كيانا خانوم: كيانا گفت اين عكس رو يه جوري ازم بگير ساعت ديواري كه تازه گرفتم تو عكس بيفته تا عموآرش و عمو آرمان ساعتمو ببينن
**************************************************************
دختـــــرم،تــــاج سرم
من و تــــو
هر دو ز یکـــــ آغازیــــم
تو همان مـــــادر فرداهایـــی
من همان دخـــــتر دیــــروزینم
نقشه ی کهـــنه ی دیروزی مــن
نقش فـــردای تو نیستــــــ
خوبــــ مـــیدانم من
با همیــــن چشم
نباید به جهانــتــــــ نگریستـــــ