کیاناکیانا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

کیانا فرشته خونه ما

عید تموم خوبیها مبارک

1390/8/25 12:17
نویسنده : مامی کیانا
3,228 بازدید
اشتراک گذاری

 

       

 

همیشه واسه اومدن عید غدیر روزشماری میکردم یکی از بهترین روزهای سال برام از کودکی تا الآن روز عید غدیر بوده.

از هفته ها قبل واسه بسته بندی ته کیسه های عید فکرمیکردم و وسیله هاشو جور میکردم.مامانم هم مثل عید نوروز از چند روز قبل مشغول خونه تکونی میشد. ظرفهارو آماده میکرد و یادمه یک سماور بزرگ داشتیم که همیشه واسه عید غدیر از پشت بوم میاوردیم و آمادش میکردیم.

صبح که بیدار میشدیم عیدو بهم تبریک میگفتیم بعدش روبوسی و بابا هم از عطر مخصوصش به همه ما میزد. هنوز سفره صبحونه پهن بود که مهمونها یکی یکی میرسیدند معمولا اولین مهمونمون یکی از همسایه هامون که یک خانوم مسن بود می اومد و اعتقاد داشت که باید اولین نفر با ما روبوسی کنه و از دستمون عیدی بگیره.

 

و بهترین عید غدیری که همیشه توی ذهنم میمونه بر میگرده به خیلی سال پیش. اون سال مامان و بابا تازه از حج برگشته بودن و یادمه بهار بود و چندروزی از تعطیلات نوروز میگذشت. اون موقع تو یکی از محله های قدیمی شهرخونه داشتیم با یک حیاط باصفا که توش یک درخت گیلاس خیلی بزرگ ویک درخت نارنج داشت. شکوفه های گیلاس،عطر بهارنارنج، چراغونی کوچه و حیاط،حوض پرآب وسط حیاط با فواره روشن، تختی که گوشه حیاط بود با همون سماوری که داشت قل قل میکردو مهمونهایی که می اومدند برای تبریک عید و دیدن زائران خونه خدا.

همه و همه دست به هم داد تا اون سال برام یک سال خاطره انگیز باشه، تا حتی با به یاد آوردن اون روزها هم احساس قشنگ همون روزها رو داشته باشم.

هنوز هم تو خونه بابا صفای اون روزها دیده میشه و هرکدوم از ماها تو خونمون همون مراسم ها رو داریم. و حالا دوساله که فرشته ای تو خونه داریم که روزهای عید و همه روزهای خدا رو برامون شاد و زیباتر کرده.خدایا به خاطر فرشته ای که به ما دادی ممنون.

فرشته     

 عید امسال کیانا کلی توی پذیرایی از مهمونها نه تنها به مامانش که هرجا عیددیدنی میرفتیم به صاحبخونه کمک میکرد. شکلاتها رو دونه به دونه و آجیلها رو مشت مشت به اجبار میداد دست مهمونها و مجبورشون میکرد که حتما بخورن. تو خونه هم کلی به مامان جونش کمک کرد و وقتی مهمونها میرفتن تو جمع کردن ظرفها بهم کمک میکرد حتی نمیذاشت یک آشغال کوچولو روی زمین بریزه. اگه پوست شکلات رو زمین میریخت سریع برمیداشت و میبرد توی سطل آشغال مینداخت.

بالاخره دیروز به کیانا حسابی خوش گذشت چون کلی مهمونی رفت و کلی هم مهمون داشت و کلی ته کیسه ای و عیدی گرفت و از طرف مامان جونش هم عیدی داد.

اینجا کیانا خانوم در حال تقسیم عیدی هاست مثل اینکه خیلی جدیه!!!

عیدی 

عیدی2 

عیدی3  مشاهده کد

این عیدی هم تقدیم به همه دوستهای نی نی وبلاگی عزیزمون. کاشکی همتون اینجا بودید تا کیانا خانوم از همتون پذیرایی کنه و عیدی شما رو با دستهای کوچولوش بزاره تو دستهای پرمهرتون.

عیدانه        

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان نازنین زهرا
25 آبان 90 15:10
سلام عیدتون مبارک انشالله همیشه سالم و خوشحال باشید کیانای گلم رو ببوسید


ممنون عزیزم
مامان نفس طلایی
25 آبان 90 15:45
سلام عیدتون مبارک چه خاطره های نازی دارین از عید غدیر فکر کنم سید هستید ؟ خوش بحالتون واسه ما هم دعا کنید


التماس دعا دوست خوبم
mamane heliya
30 آبان 90 13:36
salam khobid.kiyana joonam khobe.omidvaram har ja ke hastid salem va khosh bashid.


مرسی ما خوبیم
shideh
12 آذر 90 23:04
salam
mishe kiana be manam bege khale


حتما عزیزم اومدم وبلاگتونو دیدم ولی هرچقدر سعی کردم نظر بزارم نشد مطلب دهه شصتی هاتون خیلی جالب بود ممنون
نازنین نرگس نفس مامان
20 آذر 90 3:02
چه روز قشنگی داشتی دقیقا مثل ما ما هم توی این روز حسابی خونه شلوغی داریم و البته یه جشن مولودی خیلی خیلی بزرگ بازار عیدی دادن هم داغ داغ الهی هر سال توی این روز قشنگ دلاتون یه دریا و یه دنیا شاد باشه و جیباتون پر از عیدی های قشنگ
ثمين
17 اسفند 90 21:20
به به چه عيدي خوشملي!