کیاناکیانا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 14 روز سن داره

کیانا فرشته خونه ما

کیانا اون روزها(3)

1391/2/18 12:30
نویسنده : مامی کیانا
2,112 بازدید
اشتراک گذاری

ادامه روزهایی که گذشت رو با ما باشید با موضوع مکه رفتن بابابزرگ و عزیزجون

با ما باشید...

 

 

23 فروردین بابابزرگ و عزیزجون عازم مکه بودند ما هم از چندروز قبل اونجا بودیم و عزیزجون قبل از سفر همه کارهاشو ردیف کرده بود حتی آش پشت پاش رو هم خودش پخت.

تو روزهای که نبودند همش نگران حالشون بودیم آخه بابابزرگ یخورده کسالت داشت و هر روز باهاشون در تماس بودیم چندباری هم به خونه شون سر زدیم و به گلهای عزیزجون که خیلی دوسشون داره آب دادیم.

 خداروشکر صحیح و سالم و بدون تاخیر صبح روز یکشنبه سوم اردیبهشت ساعت 7 صبح هواپیماشون نشست و کیانا خانوم افتخار پذیرایی از مسافران خانه خدا روداشت. عزیزجون و بابابزرگ قبل از سفر تصمیم گرفته بودند اول بیان خونه ما تا هم گرد این سفر روحانی رو تو خونمون بپاشن تا شاید ما هم مسافر بعدی سرزمین وحی باشیم و هم استراحتی داشته باشن و خودشونو برای مهمونی شام حاضر کنند.

(کیانا و حاج بابا)

حاج بابا

(امیر ،کیانا،حاج بابا، حنانه)

امیر کیانا حاج بابا و حنانه

ساعت 3 بعدظهر مراسم استقبال بود و مامان و بابا رو بردیم خونه همه اهل فامیل بودند وحسابی شلوغ شده بود با اینکه نذاشتم کیانا شاهد قربونی کردن گوسفندها باشه اما همش چشمش دنبال گوسفندها بود و سراغشون رو میگرفت.

(کیانا داره بابابزرگ و عزیزجونو میبره خونهخوشمزه)

بیب بیب

(خودش داره از خنده ریسه میرهقهقهه)

بیب

اون روزکیانا معرکه گرفته بود بچه ها روی پله ها نشسته بودند و کیانا واسشون شعر میخوند. ببعی میگه بع بع....زنبور نیش داره .... حسنی نگوبلا بگو...وبچه ها تشویقش میکردند.

روزهای به یادموندنی بود و خاطرات خوبی برامون رقم زد که هیچوقت فراموش نمیشه. البته حواشی زیادی هم داشت که از حوصله شما خارجه ولی خداییش همه روزهایی که گذشت به فکر نی نی وبلاگ و دوستهای خوبمون بودیم و از اینکه نمی تونستیم بیایم پیشتون و تبریک عید بگیم ویا اینکه پست هاتون بخونیم  دلمون گرفته بود.

راستی موقع تحویل سال واسه همه دوستای خوبمون آرزوهای خوب خوب داشتیم آرزوی صحت و سلامتی، عاقبت به خیری وخوشبختی برای همه مامان و باباها و نی نی های ناز مهربون.

                        nieuwjaar037.gif

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مام پارسا
18 اردیبهشت 91 12:57
دوست جونم مجدداً چشمت روشن.خدا رو شکر که بابا و مامان صحیح و سالم برگشتند پیشتون.خدا واستون نگهشون داره ایشالله زودی قسمتتون بشه و شما هم برید به این سفر روحانی جوووووووووووووووووووونم کیانا تو هم که مثل پارسا عشق فرمونی. قرررررررررررررررررررربونت برم من بوووووووووووووووووووووووووس
مامان نیایش
18 اردیبهشت 91 13:27
سلام عزیزم چشمتون روشن قبول باشه زیارتشون و ان شاا لله قسمت هممون بشه الهی همیشه زندگی تون پر از خاطرات شیرین و به یاد موندنی باشه قربون این دخمل باهوش وناز و خوشمزه همیشه زنده باشی و سالم عزیزم هزار تا بوس
مبین فرفری
23 اردیبهشت 91 3:59
انشاالا قسمت شما هم بشه و همه کسانی که لیاقتشونه برن زیارت
مامان علی
23 اردیبهشت 91 20:22
"مادر” واژه ایست سرشار از امید و عشق. واژه ای شیرین و مهربان که از ژرفای جان بر می آید. روزتون مبارک دوست عزیزم.
مامان هلیا
28 اردیبهشت 91 14:45
انشاالله که زیارتشون قبول باشه.کیانا جون چقد بامزه شده مخصوصا اونجا که میخنده.انشاالله که قسمت شما هم بشه و حاج خانم بشین.
ثمین
29 اردیبهشت 91 18:24
سلام! یکی از کاربران ژورنال دنیای نفیس سوالی داشتن که قرار شد به اشتراک بزاریم. اینکه: چه لباسهايي براي سيسموني بخريم؟؟؟ خوشحال میشم شما هم نظرتون رو برامون بگید تا مامانای جدید استفاده کنن! منتظرتون هستیم
مامان امیر علی
1 خرداد 91 10:33
مام پارسا
2 خرداد 91 0:34
به به ستاره سهیل بالاخره پیدات شد. بابا کجایی تو؟کشتی مارو زود باش پست جدید بذار اعصاب مصاب نداریمااااااااااااا
fatemehh
6 خرداد 91 14:55
سلام زیارتشون قبول درگاه حق سرکی به ماهم بزنید
مامان نیایش
7 خرداد 91 12:20
کم پیدایی دوست خوب
مام پارسا
11 خرداد 91 3:02
ای باباااااااااااااااااااااااا بازم که غیبت کبری دارید شما. پس کجایید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ کیاناااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا موناااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا (ها مونا) آخی یادش بخیر
مامان زهرا(شهراد شیر کوچولو)
14 خرداد 91 19:55

انشا... قسمت شما هم بشه


ممنون
مام پارسا
7 تیر 91 3:26
مونا میام می زنمت هااااااااااا بیا دیگه اَه