کیاناکیانا، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 7 روز سن داره

کیانا فرشته خونه ما

عيد غدير و تداركات و مهموني

1392/8/6 10:29
نویسنده : مامی کیانا
4,022 بازدید
اشتراک گذاری

دوستان در جريان هستيد ديگهچشمک امسال تصميم گرفتم براي عيد غدير شيريني بپزم واسه همين هم چند روز مشغول قنادي بوديم منو كيانا جونم...

در ادامه ببينيد

حاصل زحمات چند روزه مادر و دختري شيريني هايي كه ميبينيد

نخودي، برنجي، تبريزي

1

كشمشي و قطاب

2

سوهان كنجدي، به زبان شمالي همون پشت زيك خودمون كه شوشو پزه يعني همسرگرامي زحمت درست كردنشو كشيدن با عشققلب

4

يك ظرف هم عيدي بردم خونه پدرم كه خيلي مورد استقبال قرار گرفت مخصوصا كشمشيخوشمزه

3

اين هم از تزيينات اسكناس و عيدي

1

به قول كيانا تزئينات دو مدل بود دخترونه كه كيانا بهش ميگفت لباس عروس و يكي هم پسرونه كه مدل پيراهن مردانه بود

3

و اين مدل به قول كيانا پسرونه خيلي مورد استقبال قرار گرفت و كلا روز عيد ما مشغول آموزش اوريگامي بوديم

8

اين هم از كل ماجرا

9

از كيانا خانوم روز عيد هيچ عكسي در دست نيست آخه نميدونم از صبح از دنده لج بلند شده بود و همش بهانه گيري ميكرد بدتر از اون برام تصميم گيري ميكرد كه چه بكنم و چه نكنم.

وقتي ميوه ها رو تعارف كردم يك كيوي از ظرف برداشت و همچين نگاهي به كيوي انداخت بعد اومد جلو بهم گفت : مامان مگه نگفته بودم كيوي رو بزار كنار سيب تا بهتر بشه( منظورش اين بود كه برسه) ببين چقدر سفته!!!منتظر منم كه جلوي مهمانهاتعجبخجالت

از تعارف كردن شكلات و آجيل و عيدي هم كه بگذريم بازار آهنگ گذاشتن با ولوم بالا و رقصيدن و تولد گرفتن هم طبق معمول راه انداخت تا جايي كه صدا به صدا نميرسيد و اين كارش هميشه منو كلافه ميكنه.

خلاصه با تمام قضايايي كه روز عيد با هم داشتيم روز بسيار خوبي بود. ديدارها تازه شد و كلي عيدي گرفتيم و عيدي داديم.

جاي همه دوستان خالي بود كاشكي ميتونستيم تو خونمون از همه شما پذيرايي كنيم اونطوري كه نشد ولي حالا با عشق اومديم به خونه دلهاتون.

شاد باشيد و سلامتقلب

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (25)

رضوان مامان رادین
6 آبان 92 10:50
چه مامان هنرمندی داره کیانا جون...من که دلم آب افتاد چه شیرینی هایییییییییی


ببخشيد كه از راه دور دلتون رو آب ميكنيم خواستيم اينطوري شما هم مهمون خونه ما باشيد
محبوبه مامان الینا
6 آبان 92 12:09
به به چه شیرینی هاییمنم کشمشی میخوام میبینم که خونوادگی حسابی ترکوندین سوهان کنجدی اونم با عشق چه شود؟!

عاقا اون پیرهن مردونه و دامن عروس منو کشت

دوستم خیلی خوشحالم که یه دوست هنرمند و خوش سلیقه مث شما دارم

نامرد اسمتو بهمون نمیگی عایا؟!!!!!




خداييش اگه همين نزديكيها بوديد حتما دعوت اجباري ميكردم تشريف بياريد

ويا براتون يه ظرف شيريني ميفرستادم

ولي حيف كه از هم دوريم

من هم خوشحالم از بابت دوستي با شما

اگه تابحال اسممو نگفتم ببخشيد ولي توبعضي از پست ها نوشتم مامان مونا


محبوبه مامان الینا
6 آبان 92 12:18
مونا جون سلام مجدد
راستی دوستم جسارتا کجا کار میکنی؟


سلاااااااااااام محبوبه جون
عليكم مجدد
خواهش ميكنم
من و همسري با هم كار ميكنيم نمايندگي بيمه ايران داريم
البته من فقط صبح ها ميام و بعدظهر در منزل با كيانا جون سپري مي كنم
محبوبه مامان الینا
6 آبان 92 13:06
موفق باشی عزیزم حالا سرکار کی رئیسه؟!!!! بازم شما؟!




ممنون عزيزم شما هم همينطور

رئيسسسس شما چي فكر ميكني

اصلا اگر من يك روز دفتر نيام كاوه هزار بار زنگ ميزنه كه دفتر بدون تو صفايي نداره و ميخوام دفترو تعطيل كنم و از اين حرفها

حالا پيدا كنيد پرتقال فروش را؟

اينكه آدم با شريك زندگيش همكار هم باشه خيلي خوبه

مزاياش از معايبش خيلي بيشتره

خيلي راضيم


محبوبه مامان الینا
6 آبان 92 13:37
من بانک کشاورزی هستم

چه جالب ! من فکر میکردم با همسر همکار بودن اصلا خوب نیستآخه یکی از همکارام با همسرش اینجان و تو خونه خیلی بحثشون میشه بابت مسائل کاری! همیشه مارو نصیحت میکرد که با همکارتون ازدواج نکنید




آره انگار تو يه پست يه ليوان كه روش آرم بانك كشاورزي بود ديده بودم تازه يادم اومد

اگه بگي اصلا خوب نيست كه نه گفتم كه هم مزايا داره هم معايب

ولي مزاياش بيشتره




کوثر
6 آبان 92 21:21
وای مونا جون عالین .کارتون حرف نداشت ،مخصوصا اون مدل پسرونه !



شیرینیاتونم که معلومه خیلی خوشمزن مخصوصا پشت زیکا




ممنون عزيزم

شما كه قابل نميدونيد تشريف بياريد منزلمون

اومديد شمال حتما برنامه بريزيد در خدمتتون باشيم

خوشحال ميشيم
تشريف بياريد از اين پشت زيكاي پسرخاله پز هم نوش جان مي كنيد


هانی شف
7 آبان 92 7:45
به به...چقدررررر عالی مامانی خانوم
عیدتون مبارک...عجب عید خوشمزه ای داشتین
عالی شدن عزیزم


واي مرسي دوستم كه به ما افتخار داديد و بهمون سر زديد
به پاي هنرهاي شما كه نميرسه
محبوبه مامان الینا
7 آبان 92 8:57
سلااااااااااااااااام صبح شما هم بخیر عزیزم


عزيزممممممممممممم صبح زيباي پاييزي شما هم بخير محبوبه جااااااااااااااااان
مامان فتانه
7 آبان 92 9:57
اول از همه عیدتون مبارک


ممنون عيد شما هم مبارك
مامان فتانه
7 آبان 92 9:58
وووووووووووواااااااااااااااااااااا عجب شیرینی هایی من عاشقشونم من میخوامهههههههههههه خوب چرا نزاشتی کیوی برسه


تشريف بياريد منزلمون تا با اين شيريني ها ازتون پذيرايي كنيم
اينقدر كيوي ها سفت بود كه فكر نكنم حالا حالاها برسه
مامان نیایش
7 آبان 92 10:56
دست مامان و دختر هنرمند درد نکنه واقعا
خدا قوتعزیزم خیلی عالی بود همه چیز آفرین و امید وارم همیشه به جشن و شادی و عیدی و عید دیدنی و عیدی دادن باشیداون پیراهن پسروونه هم خیلی با مزه بود آفرین کد بانو


ممنون عزيزم
ما كه كاري نميكنيم ولي دوستان خيلي به ما لطف دارن
ايكاش ميزبان همه شما دوستاي خوبم بودم
ولي حيف كه از هم دوريم
آره خودم هم از اون پيراهن مردو.نه خيلي خوشم اومد و طرفدارهاش هم زياد بودن
✽ ستایـــِش فرشتـــه اـے از بِهشت ✽
7 آبان 92 12:45
به بهههههههههههههه چه شیرینی هایی هم شدن انگار شما به کل کدبانو تشریف دارین هااااااااا

منظورم دوختن لباس برای کیاناجون بودش

عیدیاتونم خیلی بامزه بودن ما هم یادگرفتیم

خب چرا به حرف کیانا جون گوش ندادی میوهاتو میذاشتی جفت سیب ها که برسن

ستایش هم از این کارازیاد میکنه صدای تی وی کمه خودشم باهاشون میخونه







نظر لطفتونه دوست جونم نه بابا ما اينقدر خانومهاي كدبانو دور و برمون ميبينيم كه انگشت كوچيكه شون هم نميشيم

آره خوب به حرفش گوش ندادم ضايع شدم
وااااي من هم اينقدر به صداي تلويزيون حساسم انگار همه صداها مياد تو گوش من خدا رو شكر كيانا نميخونه اگه اون هم باشه كه وايِ من
مامان احسان
7 آبان 92 13:04
عید شما هم مبارک سید خانوم .راستی شما کجا زندگی میکنید البته اگر فوضولی نیست جواب بدید .


ممنون عزيزم خواهش ميكنم ما اهل ساري هستيم عزيزم
الهه مامان یسنا
7 آبان 92 14:49
سلام عیدتون مبارک با تأخیر!! چقدر شما هنرمندین .چندوقته دلم میخواد شیرینی کشمشی درست کنم هنوز آمادگی روحی و روانیش رو پیدا نکردم همیشه شاد باشید.




عيد شما هم مبارك با تاخير

واي الهه جون يكبار درست كني مشتريشض ميشي حتما يسنا جون هم خيلي خوشش مياد
آمادگي روحي و رواني رو خوب اومدي
واقعا تا حسش نباشه نميشه كاري رو شروع كرد ولي مواد لازم رو آماده كني روح و روانتون هم آماده ميشه


مامان شایلین جون
7 آبان 92 14:55
وایییییییییییییی چه شیرینهایی.آفرین مامانی آفرین به سلیقه تون. منم عاشق شیرینیم. دهنم آب افتاد با دیدنشون. ولی خب نباید بخورم آخه یه کمی همچین توپول موپولمدوستتون داریممممممممممممممم


اي جانم من عاشق خانمهاي همچين توپول هستم
واسه يه روز عيبي نداره يخورده بيشتر كالري برسه به بدن
ما هم دوستون داريم زيادددددددددددددددددددددد
مامان ملیکا
8 آبان 92 0:00
وای خدا ی من
آخرش متوجه نشدم شما مونا خانمی یا کوکب خانم؟؟؟؟؟
عیدتون مبارک گلم
خودتون سید هستید یا شوشو؟


در حد كوكب خانوم هم كه نيستم آخه از مرغ و خروس و گاو خبري نيست
ممنون عزيزم خودم سيد هستم عزيزم
مام پارسا
9 آبان 92 10:24
مونا جونم. واقعا کارت عالی بود
یعننی حرف نداشتا.....ما که بسی انگشت به دهان موندیم از این همه هنر شکفته شده در شما....اون از شیرینی هات ....اون از ته کیسه ای هات....اونم از خیاطی هات...
واقعا گل کاشتی عزیزم....


اي بابا اينقدر ازم تعريف نكنيد ديگه؟ خجالت ميكشم
كاري نكردم
مام پارسا
9 آبان 92 10:26
آخر و عاقبت گوش ندادن به حرف دختر خونه همین میشه دیگه خب
حتما باید تو جمع ضایعت می کرد تا حساب کار دستت بیاد


كم كم ديگه بايد اختيار كل خونه رو داد دست اين بچه ها
همچين ضايعم كرد جات خالي
مامان فاطمه زهرا
9 آبان 92 12:00
خصوصی
مامان آروین (مریم)
11 آبان 92 11:26
مامان و دختر چققققدر هنرمند هستند . شیرینی هاتون که دلمون رو آب کرد و تزئیناتتون هم انگشت به دهن .....
هزار ماشاالله به مامان و دختر هنرمند


چه كنيم از ذوق عيد جوگير شديم خيلي عيد غدير رو دوست دارم و هميشه براي تداركاتش از روزها قبل خودمو آماده ميكنم
♥ مینا مامان ثمین سادات ♥
12 آبان 92 1:31
سلام مامانی وای بابا هنرمند
دستت درد نکنه عزیزم
معلومه چقدرم شیرینیش خوشمزس


ممنون عزيزم لطف داريد خانومي
مامان دو بهونه قشنگ برای زندگی
15 آبان 92 2:09
عزیزم کلی اعتماد به نفسم اومد پایین ماشالله همه جوره هنرمندی هاااا




ای بابا به پای هنرهای شما که نمیرسه

عزیزم مااز وجود شما دوستان مهربون اعتمادبنفس میگیریم


مامان دو بهونه قشنگ برای زندگی
15 آبان 92 2:15
اااااااااااااااای جونم از این به بعد اگه کیوی سفت ببینم یاد حرف کیانا جون میافتم میزارمش کنار سیب تا برسه


آره خیلی خوب هم جواب میده
مامان آیهان
15 آبان 92 13:25
بهبه چه دختر زیبایی و چه مامان هنرمندی دستت دردنکنه مامان جون کیانا


مرسي عزيزم نظر لطفتونه
ممنون كه به ما سرزديد
ღ مامان ِ آینده یه فسقِـلی ღ
26 آبان 92 17:20
آخیییی بابا خوشبحالتون... چه زیبا... پیچیدن ِ اسکناس ها منو کُشت... چه خوشگل شدن به بههههه... شیرینی ها رو که هیچی دیگه... از هنرمندی های مونا جان با دیدن عکس ها، لذت دوچندان بردم
مامی کیانا
پاسخ
ايكاش تو روز عيد مي تونستيم ميزبان همه شما دوستان خوب باشيم اونوقت يكي يدونه از اين عيديها تقديمتون ميكردم از شيريني ها هم هرچقدر دلتون خواست نوش جان مي كرديد ولي حيييييييييييف