جشن پايان سال 93
براي روز جشن روزشماري ميكردي و بالاخره يكشنبه از راه رسيد ... سر موعد مقرر من و شما و باباكاوه رسيديم به سالن ارشاد كه محل برگزاري جشنتون بود.... از ما جدا شدي و رفتي كنار دوستات رديف اول نشستي تيم برگزاري جشن همون گروه پارسالي بود با همون مجري بسيااااار شاد و پرانرژي تو جشن سه چهارباري اشكم دراومد يا از اجراي برنامه بچه ها احساساتي ميشدم و اشكها سرازير ميشد و يا از خنده اشكمون دراومد كلاسهاي آمادگي و پيش آمادگي برنامه خودشون رو اجر كردن نوبت به بع بعي هاي ناز شد.... بع بعي ناز من داره برنامه اجرا ميكنه .... ميخوام از همينجا يه لقمه چرب و نرمش كنم ...
نویسنده :
مامی کیانا
9:39