وقتے کہ مے رفتے ... بہار بود ... تابستان کہ نیامدے ... پائیز شد ... پائیز کہ برنگشتے ... پائیز ماند زمستان کہ نیایے ... پائیز مے ماند ... تو را بہ دل ِ پائیزے ات .. فصل ها را بہ هم نریز ... عباس معروفے ...
توپ قل قلی یه توپ دارم قل قلیه سرخ و سفید و آبیه میزنم زمین هوا میره نمیدونی تا کجا میره من این توپو نداشتم مشقامو خوب نوشتم بابا به من عیدی داد یه توپ قل قلی داد کیانای مامان این شعرو...