دیگه چه خبر؟
سلام به دوستان نی نی وبلاگی گل، خیلی دلمون براتون تنگ شده بود نمیدونم چرا ولی شما هم شدید جزیی از زندگی ما. دلم میخواد وقتی بعد از چند روز میام پیشتون دست پر بیام و همینطور شما هم آپ شده باشید تا از شما نی نی های گل پست های جدید بخونم. خبرهای خوب،پیشرفت های تازه،مهمونی، مسافرت و هرچی که شما ها رو شاد کرده تا از شادی شما انرژی مثبت بگیریم.
هفته ای که گذشت پر از اتفاقات خوب بود.از یکشنبه براتون بگم صبح زود رفتیم خونه عزیزجون آخه هر سال این روز عزیزجون نذری شله زرد میپزه و همه واسه کمک اونجا بودیم. طبق معمول همیشه، این وسط هم فرصتی دوباره بود برای شیطنت های کودکانه!!!
تا اینکه باباکاوه اومد و گفت مامانی و بابایی از تهران حرکت کردند کیانا تا شنید باباش چی گفته زودی رفت لباس و کفشهاشو آورد و بعدش شروع کرد به ماچ و روبوسی خداحافظی از همه و پشت سرهم میگفت که آمان آمان بیم بیم ( آرمان بریم) خیلی خوشحال شده بود آخه خیلی وقت بود عمو جونشو ندیده بود.
خلاصه ما هم رفتیم خونه و غروب مامانی و بابایی و عمو جون کیانا خانوم رسیدند، اولش کیانا یخورده خجالتی بود البته کم سابقه بود ولی کم کم اسباب بازیهاشو آورد و یخش وا شد.
دوشنبه هم ساری بودیم و سه شنبه صبح رفتیم بهشهر هوا حسابی سرد شده بود و بارون شدیدی میبارید البته ارتفاعات برف بود و باباکاوه بهمون قول داد ما رو واسه برف بازی ببره جنگل.
پنجشنبه هوا آفتابی شد بعد از صبحونه با باباکاوه عمو آمان و کیانا جون جونی رفتیم واسه برف بازی. کیانا کلی گوله برفی درست کردو روی برف ها قل خورد.
جاتون خالی کنار جاده کلی آدم برفی دیدیم
و از همه جالب تر موتور برفی بود که از دور خیلی واقعی به نظر می رسید.
اگه خواستید باقی عکسهای این موتور برفی خوشگلو ببینید حتما بیاید ادامه مطلب
اینجا هم کیانا جون داره موتور سواری میکنه اما انگار خیلی راحت نیست موتورش خیلی سرده!!!