مامی، بابا، دد
شیطونک ما خیلی ددری شده وقتی می فهمه باباش داره لباساشو می پوشه که بره سرکار، فوراٌ جورابهای باباشو میاره تا پاش کنه و جلوتر از باباش زودی میره جلوی در وایمیسته ولی طولی نمی کشه که صدای جیغ و فریادش درمیاد،بابارفته و کیانا پشت در مشغول گریه و زاری... ...