سفر بخير
چقدر زود گذشت انگار همين ديروز بود كه اين مسيرو ميرفتيم. چقدر شاد و پرانرژي و به قول معروف هورااا بوديم .... حرفهايي بود كه موقع برگشت از ذهنم ميگذشت... روز دوشنبه ساعت12 از خونه حركت كرديم به سمت بجنورد. كيانا نصف مسير رو تخت خوابيد. ولي بقيه مسير هر 10 دقيقه يكبار ميپرسيد: كيانا : مامان كجا ميريم؟ مامان: پيش گلبرگ جون!! كيانا: مگه نگفتي ميريم خونه خدا؟؟؟ مامان: چرا؟؟اول ميريم پيش گلبرگ بعد با هم ميريم مشهد. كيانا: مگه نگفتي با قطار ميريم؟؟؟ پس كي قطار سوار ميشيم؟؟؟ وااااي دقيقا اين مكالمات تا موقع رسيدن 20 باري بينمون ردوبدل شد. تقريبا ساعت 7 بود كه رسيديم. دايي و زندايي عزيز و...
نویسنده :
مامی کیانا
12:36