یک دو سه میرم مدرسه
ورزش صبحگاهی تو یک روز آفتابی پاییزی قبل از رفتن به مهد خیلی میچسبه
دو هفته ای میگذره که کیانا خانوم به مهد میره. روز اول و دوم خیلی مشتاق بود و صبح زود پاشد ولی نمیدونم چی باعث شد از روز سوم یخورده کم میل شه.
امروز صبح با بابا کاوه رفتیم آزمایشگاه. کیانا جون واسه تکمیل کردن مدارک مهد باید آزمایش انگل میداد دکترش هم برای محکم کاری یک آزمایش خون نوشت کیانا جون هم خیلی آروم روی تخت دراز کشید و خانوم دکتر ازش نمونه گرفت قربونش برم فقط یک آخ کوچولو گفت و تموم شد.
امروز واسه رفتن به مهد عجله داشت واسه آرام جون يك خبر جديد داشت. تا آرام جونو ديد سریع آستیناشو برد بالا و گفت خون دادم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی