عید تموم خوبیها مبارک
همیشه واسه اومدن عید غدیر روزشماری میکردم یکی از بهترین روزهای سال برام از کودکی تا الآن روز عید غدیر بوده. از هفته ها قبل واسه بسته بندی ته کیسه های عید فکرمیکردم و وسیله هاشو جور میکردم.مامانم هم مثل عید نوروز از چند روز قبل مشغول خونه تکونی میشد. ظرفهارو آماده میکرد و یادمه یک سماور بزرگ داشتیم که همیشه واسه عید غدیر از پشت بوم میاوردیم و آمادش میکردیم. صبح که بیدار میشدیم عیدو بهم تبریک میگفتیم بعدش روبوسی و بابا هم از عطر مخصوصش به همه ما میزد. هنوز سفره صبحونه پهن بود که مهمونها یکی یکی میرسیدند معمولا اولین مهمونمون یکی از همسایه هامون که یک خا...