غيبت موجه!!!
خيلي وقت بود با كيانا از صبح تا شب تو خونه نبوديم يعني از وقتي كيانا جون مهد ميره صبح ها با هم نيستيم.
چند شب پيش كيانا جون تب كرد و كم كم متوجه دونه هاي قرمز روي گونه ها و صورتش شدم فرداش هم رفتيم پيش آقاي دكتر و بعد از معاينه گفت كه كيانا جون سرخك گرفته براي اطمينان بيشتر آزمايش هم نوشت.
حالا چند روزيه كه من و كيانا با هم خونه نشين شديم. با قبل از مهدش تفاوت چشم گيري داره. يادم مياد وقتي با هم بوديم همش به پاي من چسبيده بود و بهونه ميگرفت ولي حالا خودش ميشينه نقاشي ميكشه،به قول خودش مهدكودك بازي ميكنه، جاي دوستاي مهدش نقش بازي ميكنه در يك زمان هم خانم مربيه، هم آرمينه هم ثنا هم مهيا و اون وسط ها ديگه نقش خودش يادش ميره.
3 روز تب داشت و وقتي تب ميكرد خيلي بيحال بود الهي قربونش برم به هركي زنگ ميزد از احوالات خودش ميگفت: من مريض شدم تب دارم صورتم قرمز شده!!
امروز خدا رو شكر تب نداشت ولي مهد نفرستادمش فعلا پيش عزيزجونه.
اين چند روز همش فكر و ذكرش مهدكودكه نذاشت چسب جاي سوزنشو بكنم و ميگه باشه برم به آرام جون (مربي)نشون بدم.