همه چی آرومه من چقدر خوشبختم!!
راست که میگن دخترها مادر به دنیا میان. یعنی از همون کوچیکی سعی میکنن مادر بودن رو تجربه کنند با عروسکهاشون ویا با دوستهاشون خاله بازی میکنن. دقیقاً همون کارهایی رو میکنن که ما مادرها انجام میدیم،همون حرفهایی رو میزنند که ما روزمره اونهارو به کار میبریم. خلاصه یک طوطی کوچولوی باهوش از صبح تا شب داره همه کارهای ما رو ضبط میکنه و چند روز بعد و یا همون لحظه واسمون پخش میکنه طوریکه که گاهی اوقات از تعجب میگیم: واا اینارو از کجا یاد گرفته؟ همون موقع هم یادمون میاد که دقیقاً این همون کاریه که مثلاً دیروز انجامش دادیم و یا حرفیه که همین چند دقیقه پیش زدیم.
دختر گوگولی، نازنازی مامان هم چند وقتیه یک کارهایی میکنه مثلاً عروسکهاشو بغل می کنه میبره روی کاناپه، دستاشو دور گردن عروسکها حلقه میکنه بعدش هم بهشون میگه: خواب پیش، خواب پیش و شروع میکنه به تکون دادن اونها. موقع غذا خوردن هم اگه عروسکهاش دم دستش باشن حتماً چند لقمه ای رو به زور تو دهنشون میزاره. یک کار دیگه که عاشقشم، اینه که من هر وقت کیانا رو بغل می کنم با دستام آروم به پشتش می زنم و پشتش روماساژ میدم، اون هم دقیقاً همین کارو میکنه با دستهای کوچول موچولش به پشتم میزنه و اینجوری همه خستگی ها از جسم و روحم بیرون میره. خیلی خیلی احساس خوبیه و اون موقع احساس میکنم خوشبخت ترین مادر دنیام چون خدا دست های یک فرشته کوچولو رو بهم هدیه داده تا با اون آرومم کنه.