غیبت موجه!!!
سلام دوستان به خاطر غیبت چند روزه از همتون معذرت میخوام
راستشو بخواید این چند روز حسابی سرم شلوغ بود یا افطاری دعوت بودیم و یا مهمون داشتیم و مشغول تدارکات افطار و پخت و پز بودم.
بالاخره افطاری ها هم تموم شد و تا پایان این ماه عزیز چیزی نمونده همیشه آدم از تموم شدن مهمونی ها دلش میگیره ولی اینبار مهمونی خدا هم داره تموم میشه، میدونم همتون دوباره دلتون واسه سفره افطاری و سحری و حال و هوای این شبها و روزها تنگ میشه. دعا کنید و از خدا بخواهید به ما توفیق بده تا از کسانی باشیم که حاصل دسترنج یک ماه خودمون رو توی ماه رمضان، از این به بعد هم حفظ کنیم و عمری بده تا سال دیگه ماه رمضان هم سر سفره افطار سالم و سلامت باشیم ودوباره از خدا بخواهیم تا برکت و رحمت این ماه عزیز رو تا سال دیگه توی زندگیهامون، دلهامون وسفره هامون به ما هدیه کنه.
توی این چند روز کیانا حسابی شاد بود چون تا دلتون بخواد دور و برش پر بود از بچه ها. دخترخاله ها، پسرخاله ها، دختر دایی و پسردایی ها خلاصه این روزها خواب و استراحت تعطیل بود از صبح زود که بیدار می شد تا اینکه مهمونی تموم شه بیدار بیدار بود و بازی و شیطنت بر قرار. اگه مهمونی بودیم موقع خداحافظی کردن از بچه ها کلی گریه میکرد تا اینکه تو راه خونه توی ماشین خوابش می برد. و اگه مهمون داشتیم هم واسه خودش مراسم خاصی داشت اولش جلوی در کلی خودشیرینی میکرد. از بغل این میرفت تو بغل اون یکی و با من و بابا بای بای میکرد بعدش هم که کم کم متوجه میشد که نه قرار نیست با مهمون ها بره گریه و زاری رو شروع می کرد مهمون ها هم که دل نداشتن گریه های این دختر ناز نازی و تحمل کنن تصمیم میگرفتن تا پایین توی حیاط و کم کم توی کوچه کیانا رو ببرن آخر همه این برنامه ها گریه بود و بعدش لالا، اونم چه خوابی تا صبح تکون نمیخورد.
از دیروز که مهمونی ها تموم شده حس میکنم کیانا واقعا تنهایی حوصله ش سر میره سعی میکنم جای خالی هم بازیهاشو براش پر کنم باهاش بازی میکنم قایم موشک، اتل متل، عروسک بازی ولی خیلی زود خسته میشم. بچه ها خیلی پر انرژی هستن و خیلی خوب با هم بازی میکنن حرف همدیگروهم بهتر میفهمن گاهی اوقات با هم دعواشون میشه ولی همون هم جزیی از بازیهاشونه.
این بود از داستان غیبت ما و نتوستم آپ شم. تو این چند روز نشد از کیانا عکس جدید بگیرم ولی جبران میکنم تعطیلات عید فطر حتما کلی عکس میگیرم. واستون میزارم.