داغ داغ
درود به همه دوستان نی نی وبلاگی دلتنگ شدیم از بس نیومدیم به خونه دلهاتون مهمونی
نمیدونم از کجا و از چی بگم براتون! از شیرین زبونیها و شیطنتهای کیانا تا اتفاقات روزمره و مهمونی و عروسی؟
از همین روزها میگم براتون که کیانا خانوم تشریف آورده تهران بزرگ چون مامانی یخورده کسالت داشت و ماهم اومدیم تا زود زود خوبش کنیم.
ماشالا هزار ماشالا دخترم واسه خودش خانومی شده. صحبت کردنش خیلی خیلی پیشرفت کرده و گاهی اوقات حتی من هم از حرف زدنش تعجب میکنم.
خیلی خیلی زیاد میفهمه و درکش فوق العادست مابین صحبت من و باباش یه چیزهایی روبه خاطر میسپاره که اصلا فکرش رو نمیکنیم. دیگه واقعا خودش لباسهاشو میپوشه و درمیاره. تلفن رو جواب میده و طرف مقابل رو خیلی سریع شناسایی میکنه.البته داخل پرانتز بگم که اگه فقط فقط جیششو بگه و از این پوشک دل بکنه پرفکت پرفکته.
راستی چند روز پیش با کیانا رفتیم آتلیه و چندتا عکس نانازی گرفتیم ازش و بعدش هم رفتیم خدمت آرایشگر و موهاشو کوتاه کردیم تا توی گرمای تابستون اذیت نشه این دختر نانازی.
عکسهاشو واستون میزارم تو ادامه مطلب اگه دلتون واسه دخترمون تنگیده بیاید تا ما هم مهمون چشمون قشنگتون باشیم
کیانا خانوم حسابی ما روتو عکاسی روسفیدکرد برعکس بقیه بچه ها که عکسهاشون تو چند مرحله گرفته میشد و فراری از دوربین بودند و گریه میکردند به دقیقه نکشید که کیانا جون عکسهاشوگرفت وکلی هم از طرف آقای عکاس تشویق شد و جایزه گرفت