کیانا اون روزها (2)
شکین امسال عید هم مثل دوسال قبل کیانا جون بود. قبل تحویل سال با قرآن و یک شاخه گل کیانا خانوم رو فرستادیم تو حیاط و با صدای آهنگ تحویل سال کیانا جون با قدم های کوچولوش توخونمون پا گذاشت تا امسال هم مثل سالهای قبل سالی پرخیر و برکت رو شروع کنیم و خداییش هم امسال رو خیلی خوب شروع کردیم. ادامه پست رو بیاین اینجا تا بگم براتون اینجا قبل تحویل ساله و فکرکنم کیانا داره تو دلش دعا میکنه موقع تحویل سال و ورود فرشته کوچک به خونه ما بعد از تحویل سال وخوردن صبحونه رفتیم خدمت بابابزرگ و عزیزجون وهمه خاله ها اونجا بودند نهار رو دور همی خوردیم و اومدیم خونه چون بابایی شون تو راه بود...